جامعه روحانيت مبارز

ساخت وبلاگ
جامعه روحانيت مبارز
روحانيت شيعه تاكنون فراز و فرودهاي زيادي داشته است. روحانيت از عهد صفويه به این طرف، يكي از گروههاي با نفوذ سیاسی-اجتماعی به شمار مي‌رفته و در مقايسه با ديگر گروههاي اجتماعي از شأن و حقوق قابل ملاحظه‌اي برخوردار بوده است. با روي كار آمدن رضا شاه و نوسازي كه در دستور كار خود قرار داد، نفوذ روحانيون در صحنه سياسي – اجتماعي ايران كم رنگ شد؛ ولي دوباره با بركناري رضا شاه، فضاي باز سياسي ايجاد ‌شد و روحانيون بخشي از نفوذ از دست رفته خود را مجددا به دست ‌آوردند. در جريان 15 خرداد 1342 و شروع نهضت امام خميني، روحانيون به طور جدي وارد صحنه سياسي شدند. حوادث و اتفاقاتي كه در سال 56 به وجود آمد، از اواسط سال 56 روحانيون طرفدار امام در تهران در ميان خود تشكلي به نام «جامعه روحانيت مبارز تهران» به وجود آوردند ، كه افرادي همچون: استاد مطهري، آيت الله خامنه‌اي، دكتر بهشتي، دكتر مفتح، دكتر باهنر، آيت الله موسوي اردبيلي، آيت الله امامي كاشاني، آيت الله جنتي، آيت الله مشكيني و ... در آن به فعاليت پرداختند.[1]و[2]
اساسنامه این گروه در سال 57 نگاشته شد و براي تأييد نزد امام خميني ارسال گرديد. همچنين در زندان، برخي از روحانيون مبارز ديگر همچون آيت الله منتظري و هاشمي رفسنجاني آن را تأييد كردند.[3]
 
اهداف و خط مشي جامعه روحانيت مبارز
هدف و خط مشي جامعه روحانيت مبارز، 1- پاسداري مكتبي از انقلاب اسلامي و دستاوردهاي آن، 2- تقويت كليه سازمان‌ها و نهادهاي انقلابي، 3- هماهنگي و تمركز بين اسلام و روحانيت، 4- نظارت بر جريانات كشور، 5- برقراري روابط منظم با مراكز خبري و تبليغي، 6- فعال كردن مساجد، مراكز اسلامي و تبليغي و 7- ايجاد مركز تحقيقات ديني و فرهنگي، اعلام شده بود.[4]
 
نقش جامعه روحانيت مبارز در شكل گيري انقلاب
جامعه روحانيت مبارز نقش مهمي در تحكيم رهبري روحانيت در جريان گسترش انقلاب ايفا نمود. اين تشكيلات كه مرتباً از طريق استاد مطهري و دكتر بهشتي با امام خميني در ارتباط بود، علاوه بر مشاوره با امام، نقش بازوي اجرايي انقلاب را نيز بر عهده داشت. برپايي تظاهرات و راهپيمايي، برگزاري مجالس يادبود و گراميداشت شهدا، اعلام عزاي ملي، دعوت به ميتينگها، تعطيل عمومي، ايجاد و برنامه‌ريزي كميته تنظيم اعتصابات، كميته استقلال از امام خميني(ره)، بخشي از فعاليت‌هاي جامعه روحانيت مبارز بود.[5]
جامعه روحانيت مبارز همچنين نقش بسيار مهمي را در شوراي انقلاب ايفا كرد. اين شورا كه 22 دي ماه 57 اعلام موجوديت كرد، مركب از افراد مورد تأييد امام خميني بود كه اكثر آنها از جامعه روحانيت مبارز بود. اين شورا دو وظيفه اصلي را بر عهده داشت: يكي تصويب قوانين مورد نياز كشور و ديگري اجراي آن.[6]
هدف از تشكيل اين گرايش سياسي حمايت و دفاع همه جانبه از انقلاب اسلامي، التزام به اصل ولايت فقيه، حمايت و دفاع از نظام جمهوري اسلامي و قانون اساسي و اركان آن، حفاظت از اصول و موازين شرع مقدس اسلام عنوان شده است. اين اهداف همگي در راستاي نقش رهبري روحانيت و با تأكيد بر اصل همراهي دين و سياست در نظام سياسي ايران قرار دارد.
 
كاركردهاي جامعه روحانيت مبارز بعد از انقلاب
جامعه روحانيت مبارز بعد از انقلاب نيز حضوري فعال داشت. در رفراندوم جمهوري اسلامي و مجلس خبرگان قانون اساسي حضور فعال داشت. در سال 58 در انتخابات اولين رئيس جمهوري، از نامزدي ابوالحسن بني صدر حمايت نمود كه وي با اكثريت قاطع آراء به پيروزي رسيد، كه اين نشان دهنده میزان اعتماد مردم به جامعه روحانيت مبارز بود.
اين تشكل تا امروز بتدريج مناصب مهم حكومتي را بدست آورده، در اكثر مجالس حضور فعال داشته و توانسته است در كابينه‌هاي مختلف چندين وزير داشته باشد و بتواند در شوراي نگهبان، سپاه و ساير نهادهاي ديگر نفوذ پيدا كند و بخش عمده حاكميت كشور را بر عهده داشته باشد.
جامعه روحانيت مبارز همواره در اين سال‌ها، با جامعه مدرسن حوزه علميه قم و جمعيت موئلقه اسلامي در اكثر زمينه‌ها همسو و از موضع پدري نسبت به گروههاي سياسي همفكر ديگر برخوردار بوده و اين همسويي تا مدتي ادامه داشت تا آنكه برخي از اختلاف نظرها بر سر مسائل روز اقتصادي و سياسي سبب شد تا جامعه روحانيت مبارز دچار انشعاب شود و از درون آن، در سال 66 با موافقت امام(ره)، «مجمع روحانيون مبارز» شكل گيرد.
 
مواضع و ديدگاههاي جامعه روحانيت مبارز
از لحاظ سياسي، ولايت فقيه را به عنوان يك عنصر مهم تلقي مي‌كند و آن را محور نظام و ستون انقلاب مي‌داند.
از لحاظ اقتصادي، به بخش خصوصي و مشاركت مردم و كاهش نقش دولت توجه ويژه‌اي دارد.
از لحاظ فرهنگي، يك گرايش سنتي قوي را تجويز مي‌كند و بر حفظ ارزش‌هاي معنوي انقلاب تدكيد دارد.
در سياست خارجي، نگرشي باز دارد. اسرائيل را رژيمي نامشروع مي‌داند و ارتباط با امريكا را نيز در حال حاضر و پيش از اجراي شروط امام خميني (ره) نفي مي‌كند. و همچنين معتقد به برقراري ارتباط بر اساس عزت و اقتدار است.[7]
جامعه روحانيت مبارز با تأكيد بر اين ارزشها ی دینی، گرايشهاي خود در زمينه‌هاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي را از بدو پيروزي انقلاب اسلامي تاكنون دنبال كرده است.[8]
 
گرايشات سياسي:
جامعه روحانيت مبارز چون از بستر حوزۀ علميه برخاسته است با تأكيد بر اصل ولايت فقيه، چارچوب نظام سياسي ايران را بر اساس همراهي دين و سياست تعريف مي‌كند و بر اساس آن التزام و اعتقاد راسخ به اصل ولايت فقيه و همراهي دين و سياست در عرصه سياسي اجتماعي داخل و خارج حاكميت ايران دارد.
 
گرایش اقتصادي:
جامعه روحانيت مبارز با توجه به آموزه‌هاي ديني و واقع گرايي با تكيه بر فعاليت بخش خصوصي و مشاركت مردم در اقتصاد از كاهش نقش دولت در اقتصاد و بازار حمايت مي‌كند و با توجه اين اصل نظام بازار آزاد به معناي حمايت از مالكيت خصوصي و دولت محدود را در راستاي تحقق آرمانهاي نظام جمهوري اسلامي مي‌پذيرد.
 
گرایش فرهنگي:
جامعه روحانيت مبارز با توجه به آن كه خاستگاه آن حوزۀ علميه قم و پايگاهاي مردمي است، به رعايت و حفظ سنتهاي ديني – ملي تأكيد فراوان داشته و در همين زمينه چالشهاي جدي با ديگر گرايشهاي سياسي دارد. جامعه روحانيت مبارز در جايگاه موضع گيري در برابر سنت يا مدرنيسم از تجديد حيات سنت در برابر مدرتيسم غربي كه خواهان بي اعتبار كردن هويت ايراني است شديداً حمايت مي‌كند.[9]
اين تشكل تا امروز بتدريج مناصب مهم حكومتي را بدست آورده، در اكثر مجالس حضور فعال داشته و توانسته است در كابينه‌هاي مختلف چندين وزير داشته باشد و بتواند در شوراي نگهبان، سپاه و ساير نهادهاي ديگر نفوذ پيدا كند و بخش عمده حاكميت كشور را بر عهده داشته باشد.
جامعه روحانيت مبارز همواره در اين سال‌ها، با جامعه مدرسن حوزه علميه قم و جمعيت موتلفه اسلامي در اكثر زمينه‌ها همسو و از موضع پدري نسبت به گروههاي سياسي همفكر ديگر برخوردار بوده و اين همسويي تا مدتي ادامه داشت تا آنكه با بروز بعضي اختلافات بر سر نوع نگاه به مسائل اقتصادي و ولايت فقيه باعث شد تا يك انشعاب درون گروهي در اواخر سال 1366در اين تشكل روي داد و جامعه روحانيت مبارز به دو گروه حد اكثري «جامعه روحانيت مبارز» و حداقلي «جامعه روحانيون مبارز» تقسيم شد و مجمع روحانيون مبارز كه از اقتصاد دولتي حمايت مي كرد از جامعه روحانيت مبارز به عنوان راست معتدل كه داراي ديدگاههاي آزادسازي اقتصادي و طرفدار بازار بود، منشعب شود. اين دسته بندي ادامه داشت تادر سال 1374كه جريان راست مدرن با نام كارگزاران از جامعه روحانيت مبارز جدا شد و نيروهاي فعال در عرصه سياسي كشور به سه دسته تقسيم شدند.جامعه روحانيت مبارز بعد از انشعاب سال 74، با تاكيد بر دفاع از نهادهاي سنتي مانند روحانيت، رهبري، مقدسات ديني و جلوگيري از بي بندوباريهاي اجتماعي به عنوان راست محافظه‌كار شناخته شد. اين تشكل سياسي بعد از آنكه توسط نيروهاي راست مدرن ومجمع روحانيون مبارز در مجلس پنجم و ششم و دولتهاي هاشمي رفسنجاني و محمد خاتمي به حاشيه رفته بود، با انتخابات مجلس هفتم و رياست جمهوري دولت نهم دوباره وارد عرصه سياسي كشور شد.
 

[1] . دارابي، علي؛ سياستمداران اهل فيضيه، تهران، انتشارات سياست، 1379 ص 139.
[2] . شادلو، عباس؛ احزاب و جناهاي سياسي ايران امروز، تهران نشر گستره، 1379، ص 39.
[3] . رضوي، مسعود؛ هاشمي و انقلاب، تهران، همشهري، 1376، ص 135.
[4] . دارابي، علي؛ سياستمداران اهل فيضيه، تهران، سياست، 1379، ص 257
[5] . همان، ص 145.
[6] . فوزي، سيد يحيي؛ تحولات سياسي – اجتماعي بعد از انقلاب اسلامي ايران، تهران، موسسه چاپ و نشر عروج، 1384، ج 1، ص 389
[7] . شادلو، عباسف اطلاعاتي درباره احزاب و جناح‌هاي سياسي ايران امروز، تهران، گستره، ص 65- 48.
[8] . مرتجي، حجت؛ جناهاي سياسي در ايران امروز، تهران انتشارات نقش و نگار، 1378 ص 57.
[9] . ر. ك: عباس شادلو، پيشين، ص 80 – 98.
ستار رجبی...
ما را در سایت ستار رجبی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ستار رجبی تربه بر rajabianzali2016 بازدید : 337 تاريخ : سه شنبه 20 بهمن 1394 ساعت: 21:39

آرشیو مطالب

خبرنامه