سازمان مجاهدين خلق (منافقين)
سازمان مجاهدين خلق در سال 1344 ه.ش، توسط چهار تن از طرفداران جبهه ملي و نهضت آزادي به نامهاي محمد حنيفنژاد، علي اصغر بديع زادگان، عبدالرضا نيكبين و سعيد محسن تشكيل شد. مدتي بعد افراد ديگري مانند مسعود رجوي و رضا رضايي نيز به عضويت كميتۀ مركزي آن درآمدند.(1)
مراحل فعّاليّت سازمان از ابتدا تاكنون:
مرحلۀ اوّليه؛ دوران آمادگي: (تشكيل –1350)
1. تهيه و تدوين تشكيلات و برنامهريزيهاي سازمان؛
2. جذب افراد جوان، تحصيل كرده و مذهبي؛
3. اجراي آموزشهاي عقيدتي، سياسي؛ براساس كتابهاي آيتالله طالقاني، مهندس بازرگان، يدالله سبحاني و تاريخ اسلام
4. آموزش نظامي نيروها؛ با اعزام عدۀ زيادي از نيروهاي خود به اردوگاههاي مبارزان فلسطيني در لبنان و عمان
مرحلۀ دوم؛اعلام جنگ و تغيير مواضع (1350 – 1354)
1- اعلام جنگ مسلحانه عليه رژيم شاه:در این راست تصميم گرفتند در آغاز جشنهاي 2500 ساله شاهنشاهي، دكلهاي اصلي برق سراسري را منفجر كنند. امّا توسط ساواك شناسايي و قبل از انجام هرگونه عملياتي دستگير شدند و نه نفر از آنها اعدام و مسعود رجوي و بهمن بازرگاني محكوم به حبس ابد گرديدند.(2)
2- سازماندهي مجدد: توسط رضا رضايي و سپس تقي شهرام و بهرام آرام (3)وبه دنبال آن به قتل رساندن ژنرال پرايس، فرماندۀ مستشاران آمريكا در ايران، سرهنگ لوئيز هاوكينز و سرتيپ زنديپور، رئيس كميتۀ مشترك ضد خرابكاري ساواك(4)
3- تغيير مواضع ايدئولوژيك:در سال 1354 ه.ش شهرام و آرام، ضمن بيانيهاي اعلام كردند كه ماركسيست بهترين ايدئولوژي براي مبارزه عليه رژيم شاه است. بدين شكل، به طور رسمي اسلام را از سازمان كنار گذاشتند.
مرحلۀ سوم؛ دو دستگي،نفاق وتصفيههاي خونين (1354 – 1357):
پس از اعلام تغيير مواضع ايدئولوژيك، ابتدا گروهي از جوانان مسلمان و مؤمن از سازمان خارج شدند كه به دستور سركردگان سازمان ترور شدند. در سال 1356 ه.ش، لطف الله ميثمي و چند نفر ديگر از جمله مهدي غني، مسعود حقگو، از سازمان جدا شده، گروه نهضت مجاهدين را به وجود آوردند.(5)
عدهاي ديگر به رهبري حسين روحاني از سازمان جدا شده و گروهك «پيكار در راه آزادي طبقۀ كارگر» را بنا نهادند. از اعضاي اصلي ديگر اين گروه، تقي شهرام، بهرام آرام، مصطفي شعاعيان بودند. تشكيلات اين گروهك در اواخر سال 1360 با دستگيري بيشتر رهبران آن از هم پاشيد.(6)
مرحلۀ چهارم؛ از پيروزي انقلاب اسلامي تاكنون:
سازمان مجاهدين خلق، پس از پيروزي انقلاب اسلامي با پنهان كردن ماهيت واقعي خود و طرح شعارهاي جوان پسند شروع به جذب جوانان كرد. آزاديهاي بعد از پيروزي و شور و شوق به وجود آمده در جوانان براي شركت در فعاليتهاي سياسي نيز به اين امر دامن زده، عدۀ زيادي جذب سازمان شدند. (7) رهبري سازمان هم به دست مسعود رجوي افتاد.
منافقين در انتخابات همه پرسي نظام جمهوري اسلامي ايران و مجلس خبرگان و نيز تدوين و تصويب قانون اساسي شركت كردند. امّا طبق اطلاعيههاي خود، به جمهوري اسلامي رأي ندادند و در انتخاب خبرگان هم به افراد مورد نظر خود رأي دادند. صلاحيت مسعودي رجوي نیز براي انتخابات اوّلين دورۀ رياست جمهوري مورد تأييد قرار نگرفت.
مجاهدين خلق، در 30 خرداد 1360 ه.ش، عليه انقلاب و نظام جمهوري اسلامي، اعلان جنگ مسلحانه كرد و پس از مدت كوتاهي مسعود رجوي به همراه ابوالحسن بنيصدر از ايران فرار كرده، در فرانسه عليه نظام به توطئه چيني پرداختند. در سال 1364 ه.ش، به دنبال بهبود روابط ايران و فرانسه، منافقين به صدام حسين كه با ايران در حال جنگ بود، پناه بردند. و مدتي براي رژيم عراق و دشمنان نظام جمهوري اسلامي ايران مزدوري و خبرچيني كردند پس از سقوط رژيم بعث نيز در اختيار منافع آمريكا قرار گرفتند.(8)
در سالهاي اخير، به دليل ضربات وارد آمده بر آنان از سوي جمهوري اسلامي و فساد اخلاقي گسترده در ميان اعضاي آنها، سازمان در وضعيت مناسبي قرار ندارد. (برگرفته از کتاب جریان شناسی، مهدی نظرپور و لطفعلی لطیفی)
منابع:
1)غلامرضا نجاتي، تاريخ سياسي بيست و پنج سالۀ ايران، ج 1، ص 393 – 399.
2)غلامرضا نجاتي، همان، ص 405 – 407.
3)جريانها و جنبشهاي مذهبي – سياسي ايران، ص 252 – 253.
4)حميد روحاني، نهضت امام خميني (ره)، ج 3، ص 401 – 402.
5)لطف علي لطيفي، احزاب و تشكيلات سياسي در ايران، ص 114.
6)همان.
7)گونهشناسي بحرانها و راهبردهاي مقابله با آن، ص 45.
8)همان، ص 45 – 46.
ستار رجبی...
ما را در سایت ستار رجبی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : ستار رجبی تربه بر rajabianzali2016 بازدید : 271 تاريخ : سه شنبه 20 بهمن 1394 ساعت: 20:55